خلاصه داستان: “بهار” هنگامی که با خطر مرگ مواجه میشود، متوجه روی دیگری از زندگی به ظاهر بینقص و بهخصوص همسرش “تیمور” میشود. با بیماری ناگهانی بهار، نظم تمام خانواده بهم میریزد. در این حین “اِورن” در تمام زمینهها رقیب تیمور میشود. بدین ترتیب زندگی بهار با ماجراهایی کمدی-تراژدی از نو شکل میگیرد…
خلاصه داستان: این سریال زندگی مرد جوانی به نام یامان را به تصویر میکشد که همراه با دوستانش در خیابانها بزرگ شده و با چالشهایی برای بقا روبرو هستند. در سریال، وقایع با برخورد یامان با آتس و نامزدش رویا، که نیمه شب از یک کلوپ سرگرمی بیرون میآیند، آغاز میشود.
خلاصه داستان: سننت که سالها مورد آزار و اذیت همسرش قرار گرفته است، با زینپ، وکیلی که علامتش را از پنجره اتاق بیمارستان میبیند، تماس میگیرد. نامه ای می دهد که بعد از مرگش باز شود. وصیت نامه زینب همین نامه است. این واقعی است ...
خلاصه داستان: داستان دیلان که از یک طرف رویاها و امیدهایش از او گرفته شده بود و از طرف دیگر باران که برای پایان دادن به دشمنی و نجات برادرش از این چرخه مجبور به ازدواج شد. با این حال، این ازدواج برای آن دو زندانی است و عمویش که به ثروت او چشم دوخته است، می خواهد دوباره دشمنی را برانگیزد. این رابطه پر از درگیری بادهای شدیدی را بین دو قلب به همراه خواهد داشت. آیا این ازدواج به یک ازدواج واقعی تبدیل می شود؟
خلاصه داستان: او یک قاضی برجسته و محترم دادگاه خانواده است. او زنی صادق و اصولی است که بسیاری از ازدواج ها را از نابودی نجات داده است، اطمینان حاصل کرده است که بسیاری از فرزندان محبت و محبتی را که شایسته آن هستند دریافت کنند و همیشه بوده است...
خلاصه داستان: خود کرده را تدبیر نیست : روزی که آلیزه بدنیا میآید مادرش فوت میکند و پدرش سالیان سال بدون کمترین سختی او را بزرگ میکند، برای همین خیلی دختر لوس و خودخواهی بار میآید. آلیزه که با تصمیم پدرش برای ازدواج مجدد رسما دیوانه میشود، تصمیم میگیرد از پدرش انتقام بگیرد و …
خلاصه داستان: اوزگه دختری که شش سال است بعنوان آشپز کار میکند و زندگی متوسط رو به پایینی داشته و آرات گیرایلی، ولیعهد یکی از ریشهدارترین و ثروتمندترین خانوادههای ترکیه با هم روبرو میشوند و خیلی زود عاشق هم شده و ازدواج میکنند. اوزگه با ورود به عمارت گیرایلیها، به یکباره از دنیای عشق به دنیای دسیسهها منتقل میشود. خشمهای ناگهانی شوهرش، جاهطلبی خواهرش و مرگ مشکوک ژاله، همسر آرات، مثل سایهای همیشه دنبال اوزگه خواهند بود…
خلاصه داستان: این سریال داستان موفقیتها و زندگی سخت صلاحالدین ایّوبی است، فرمانده مسلمانی که قدس را از اشغال صلیبیها درآورد و به خاک اسلام بازگرداند…